96/12/19 0 دیدگاه 1819 بازدید

نوشته شده توسط  مدیر 

لئو ناردو داوینچی(مجتمع آموزشی رادین تبریز)

چیزهایی که از لئوناردو داوینچی نمیدانید

همه لئوناردو داوینچی را بیشتر به عنوان خالق نقاشی مشهور و رازآلود «مونالیزا» یا همان «لبخند ژکوند» می شناسند، اما واقعیت هایی درباره شخصیت و توانمندی های این چهره

ماندگار وجود دارد که کمتر کسی از آن ها خبر دارد. این هنرمند بزرگ ایتالیایی مخترع مسلسل و تلمبه بوده، به خاطر روحیات لطیفش پرنده ها را می خریده و آزاد می کرده و برای

برطرف کردن عطش کنجکاوی اش ، مرده ها راکالبدشکافی می کرده است، این گزارش را بخوانید. لئوناردو داوینچی یک گیاهخوار سفت و سخت بود. او این رژیم غذایی  خاص را در

زمانی که اصلا معمول نبود ،پیش می گرفت. پژوهشی که در سال 2010 درباره زندگی و رژیم غیرمعمول او انجام شد، نشان داد احتمالا او به خاطر سکته قلبی که پشت سر گذاشت،

گیاهخوار شد. این هنرمند و مخترع بزرگ  ایتالیایی اولین فردی بود که علت آبی بودنرنگ آسمان را توضیح داد. داوینچی به «بدخوانی» مبتلا بود، یعنی در نوشتن، خواندن و هجی کردن

کلمات مشکل داشت. البته خوشبختانه استعداد نقاشی اش خوب بود!

 

«همه می دانند که داوینچی موقع نقاشی انگشتانش را کنار قلم مو می گرفته است. پس به احتمال زیاد ردی از پوست یا موی او باید روی موم های نقاشی اش باشد و ما امیدواریم بتوانیم آن

را پیدا کنیم.» این خلاصه حرف های یکی از اعضای موسسه جی کریگ ونتر در کالیفرنیاست که قرار شده در پروژه ای با پیدا کردن DNA داوینچی بزرگ از روی رد احتمالی

انگشتانش روی یکی از مشهورترین تابلوهای او یعنی «ستایش مغان» بفهمند که آیا جسدی که در قبر فعلی او قرار دارد، متعلق به خودش است یا نه و علاوه بر آن بتوانند با مطابقت این

DNA با DNA خویشاوندان باقیمانده از او، مشخصات ظاهری او بازسازی کنند. 

واقعیت این است که وقتی لئوناردو در شصت و هفت سالگی یعنی درست در روز دوم می سال 1519 میلادی به دلیلی نامشخص از دنیا رفت. در کلیسای کوچک سنت فلورنتین در قلعه

سلطنتی دی آمبویز دفن شد اما بعدا در جریان انقلاب فرانسه این کلیسا تخریب و جسد لئوناردو هم گم شد. بیش از 350 سال گذشت تا اینکه یک تیم باستان شناسی آماتور، بقایایی از یک

بدن را در خرابه های به جا مانده از این کلیسا پیدا کردند و به کلیسای دیگری به نام سنت هوبرت انتقال دادند.

از آنجا که آنها شک داشتند این بدن متعلق به داوینچی باشد، پلاکی روی این قبر گذاشتند که نشان می دهد اینجا محل «احتمالی» دفن بدن نقاش و مخترع بزرگ دوران رنسانس است و حالا

دانشمندان می خواهند به یقین برسند که آیا همه این سال ها سر کار بوده اند یا نه اما اگر بقایای DNA جسد با آنچه بروی بوم نقاشی مانده. مطابقت نکند هم دانشمندان ضرر نکرده اند

چون در هر صورت آنها توانسته اند به DNA استاد بزرگ دست پیدا کنند و حالا وقت آن است تا از رازهای دیگر زندگی او پرده برداری کنند.

 

تا حالا کتاب ها، فیلم ها و داستان های زیادی درباره زندگی خالق تابلوی مونالیزا نوشته، ساخته و سروده شده است. اصلا درباره این تصویر پرفریب نظر داده اند. شاید خیلی از این

موارد را شما هم شنیده، خوانده و دیده باشید اما مطمئن باشید هنوز هم چیزهایی درباره زندگی داوینچی وجود دارد که از شنیدنش تعجب خواهیدکرد. 

واقعیت این است که وقتی لئوناردو مرد، بیش از 6 هزار صفحه نوشته از خودش به جای گذاشت که شامل عقاید شخصی اش، فهرست های خواربار و البته جوک های زشت بود! او

همچنین در این نوشته ها با جزییات، به منابع الهامش، علاقه اش به شهرت و احساس عمیق اندوهش اشاره کرده بود و همه اینها شدند اساس ساخت فیلم جدیدی درباره او با عنوان «درون

ذهن لئوناردو» و این نشان می دهد که هنوز اشتیاق زیادی برای دانستن اسرار زندگی داوینچی وجود دارد و اینجا به چند تا از جذاب ترین حقایق، شایعات و رازها درباره او اشاره می

کنیم:

 

اسرار زندگی لئوناردو داوینچی :

پسرکی از وینچی

لئوناردو در 15 آوریل سال 1452 نزدیک شهر وینچی به دنیا آمده، جایی که الان در ایتالیا به نام منطقه توسکانی شناخته می شود. بیشتر مورخین می گویند که پدر او یک ملاک و

صراف ثروتمند به نام سر پیرو فروزینو دی آنتونیو داوینچی بوده و مادرش کاترینا هم به عقیده بیشتر مردم از یک خانواده کشاورز بوده است.

لئوناردوی کوچک تا پنج سالگی با مادرش زندگی کرد و سپس به خانه پدری اش منتقل شد که با یک زن دیگر ازدواج کرده بود. نوشته های خود او نشان می دهد که رابطه عاطفی  او و

مادرش پس از این، تنها به فرستادن نامه محدود می شده و این اولین ضربه روحی برای دانشمند آینده بود که البته خیلی هم لئوناردو را درگیر نکرد و اسناد نشان می دهد رابطه او با

پدرش بسیار عمیق تر بوده و مرگ پدر، تالم روحی شدیدتری را برای او به بار آورد.

 

هیچ وقت به مدرسه نرفت 

برخلاف دیگر هنرمندان شناخته شده دوران رنسانس، لئوناردو هیچ گاه تحت آموزش رسمی قرار نگرفت و به جای آن، توانست در خانه خودشان، خواندن، نوشتن و ریاضیات را فرا

بگیرد که نشان از فضای علمی و فرهنگی خانه شان دارد. بزرگ شدن در محیط روستایی توسکانی باعث شد داوینچی جوان بیشتر زمانش را بیرون از خانه سپری کند؛ جایی که او شیفته

طبیعت شد. دستنوشته های او نشان می دهند که او علاقه عجیبی به ویژگی های آب به عنوان مایع حیات داشت. همان طور که پرواز پرنده ها و رفتار جانورها را هم مورد مداقه قرار می

داد.

درواقع، اولین چیزهایی که لئوناردو از دوران کودکی اش به یاد می آورده، تصویر نشستن یک پرنده کوچک روی صورتش و حرکت دم آن روی لب های کودک بوده که نشان می دهد آن

موقع رابطه حیوان و انسان چیزی فراتر از درک ما بوده است. وقتی لئوناردو به نوجوانی رسید و از آب و گل بیرون آمد، قرار شد به فلورانس برود و نزد یکی از نقاشان بزرگ آن شهر

یعنی آندره آدل وروچیو تحت تعلیم قرار بگیرد و زمان زیادی طول نکشید که شاگرد جوان خودش تبدیل به استاد بزرگی شد. شایعه است که وقتی داوینچی تصویر یکی از فرشتگان نقاشی

وروچیو به نام غسل  تعمید مسیح را کشید، استاد باتجربه چنان تحت تاثیر قرار گرفت که از روی فروتنی اعلام کرد دیگر هرگز نقاشی نخواهدکرد!



بسیاری از کارهای او ناتمام مانده ابد

داوینچی یک عادت خیلی بد در زندگی اش داشت و آن هم تنبلی بود و به همین دلیل بسیار آرام و سر حوصله نقاشی می کرد و این باعث شد خیلی از کارهایش هیچ وقت تمام نشوند. به

غیر از تابلوی مونالیزا که در موزه لوور پاریس نگهداری می شود، تابلوی باکره و کودک یکی از نقاشی های تکمیل نشده او است که در همین موزه وجود دارد.

همچنین تابلوی دیگری در موزه واتیکان وجود دارد به نام سنت ژروم در بیابان که آن هم هیچ وقت تکمیل نشده است؛ تابلویی که در آن پرتره ای از سنت ژروم بهم همراه تصویری از

یک شیر که همیشه همراهش بوده، وجود دارد اما شاید جذاب ترین و معروف ترین کار ناتمام داوینچی تابلوی ستایش مغان باشد که گفته می شود داوینچی در آن تصویری از خودش را

کشیده است. 

این نقاشی در سال 1481 رها شد و از سال 1670 در کالری یوفیزی فلورانس نگهداری می شود. در راستای همین تنبلی ها، داوینچی کلی اختراع نیمه کاره هم دارد و هیچ کدام از نوشته

های او هم تا زمانی که زنده بود، منتشر نشدند.


 

به علوم نظامی علاقه داشته است

بعد از اینکه داوینچی فلورانس را ترک کرد و برای یک شروع جدید به میلان رفت، نیاز داشت تا درآمد کسب کند و به این منظور به لودویک اسفورتزا، دوک میلان نزدیک شد. قرارداد

بین این دو نفر ساخته مجسمه برنزی یک اسب جنگی غول پیکر بود که این پروژه هنگام حمله فرانسه به ایتالیا رها شد. اما یک اسب جنگی بزرگ همه طرح های داوینچی برای دوک

میلان نبود. همان موقعی که او سفارش ساخت اسب را گرفت، چهار طرف دیگر برای ساخت ابزار جنگی داشت، شامل دستنوشته ها و طراحی هایی برای ساخت توپ ها، ماشین های

دودزا، پله ای متحرک و البته وسایل نقلیه مسلح شده.



برعکس می نوشت

داوینچی این توانایی را داشته که آینه نویسی کنید؛ یعنی اینکه می توانسته از راست به چپ بنویسد. یا اینکه اصلا نوشتن را از صفحه آخر شروع کند و آخر سر به اول بحث برسد. این کار

معمولا به این منظور انجام می شده که کسی از رمز و راز کارهایش باخبر نشود و کسانی هستند که اعتقاد دارند او یک مرتد بوده و می گویند که این نوع نوشتن درواقع نوشتن شیطان

است که از شخصیت وی بر می آید! اما حقیقت این است که این تنها نوعی از نوشتن بوده.

 

 

آخرش کسی نفهمید مونالیزا کی بود

در مورد هویت زنی که مشهورترین پرتره جهان به نام او ثبت شده، تا سال های طولانی شک و البته فرضیات گوناگون وجود داشته و دارد. برخی اعتقاد داشتند که این زن، اسفورتزا،

کاترین، مادرش، کاترین بوتی دل وکا یا حتی خواهر ناتنی اش بیانکا باشد، اما حالا خیلی ها اعتقاد دارند که مونالیزا یک پرتره از خود داوینچی است و توانسته اند این را با جا به جایی دو

چهره در کامپیوتر نشان دهند ولی بیشتر کارشناسان تقریبا مطمئن هستند که این زن، لیزا گراردینی است و کلمه مونا مخفف کلمه مدونا یا آن چیزی است که حالا به آن لیدی (خانم) می

گویند.

 



انگشت شستش گم شد

یکی از آخرین رازها درباره داوینچی به جسد او بر می گردد و اینکه معلوم نیست چه بلایی سر استخوان انگشت شستش آمده است. وقتی کلیسای محل دفن او خراب شد، محتویات قبر او

هم بیرون ریخت و از آنجا که بچه های آن دوره و زمانه خیلی نترس بودند، عادت داشتند در چنین جاهایی با استخوان مردگان بازی کنند اما خوشبختانه در سال 1863 شاعری به نام

آرسن هوسایه، اسکلت او را پیدا کرد. در حالی که بازویش خم شده بود و جمجمه اش بسیار پهن بود. او و دیگران شروع کردند به جمع آوری استخوان ها و در کنار آنها یک تکه کاغذ پیدا

کردند که رویش نوشته بود EO DUSVINC که شاید تلفظ لاتین لئوناردو داوینچی باشد. با جمع آوری استخوان ها معلوم شد که همه اجزا وجود دارند غیر از استخوان شست او که هنوز

هم پیدا نشده است.

 

خیلی ها می خواهند ثابت کنند مونالیزا پرتره ی خود داوینچی است


اختراعات داوینچی هم هرکدام داستانی دارد

مخترع گاری راست گرد

شاید بتوان نسخه نزدیک تر داوینچی را در نویسنده ای مثل ژول ورن دید؛ کسی که بسیاری از داستان هایش حالا رنگ واقعیت به خود گرفته اند و دیگر کسی از سفر به ماه و چرخیدن

دور دنیا در 80 روز و چیزهای دیگر تعجبی نمی کند اما خب این تنها یک شباهت ظاهری بین داوینچی و ژول ورن است، چرا که لئوناردو نزدیک به 500 سال قبل از ما زندگی می

کرده و طرح اختراعاتش نشان می دهد که چقدر نسبت به ژول ورن از زمان خودش جلوتر بوده و این همه سال طول کشیده تا بشر توانسته به ایده های او رنگ واقعیت بزند.



چتر نجات

ابداع چتر نجات به طور تاریخی به داوینچی نسبت داده می شود در حالی که او واقعا اولین نفر نبوده است. یک طرح اولیه از وسیله بسیار شبیه به آنچه داوینچی طراحی کرده در

دستنوشته ای از نویسنده ای ناشناس وجود دارد که یک چتر نجات هرمی شکل را با یک قاب چوبی به تصویر کشیده است. حتی شواهدی وجود دارد از یک وسیله شبیه چتر نجات که

حوالی قرن 11 در چین استفاده می شده است اما به هر حال، چتر نجات داوینچی بسیار پیچیده تر بوده و در سال 2000، یک چترباز انگلیسی به نام آدریان نیکولاس با پریدن با چتری

درست همان طور که داوینچی طراحی کرده بود، ثابت کرد که چتر نجات لئوناردو کار می کند.
 

 


هلی کوپتر

هلی کوپتر یکی دیگر از ابداعات داوینچی است که در قرن بیستم ساخته شد. چرخ پرنده او بسیار شبیه به هلی کوپترهای کنونی است و آن طور که خودش نوشته، می توانسته پرواز کند

اما با نگاه بیشتر می توان فهمید که این عمل غیرممکن بوده چرا که نیروی ماهیچه های انسان برای بالا نگه داشتن این ماشین در هوا ناکافی بوده است. با وجود این، لئوناردو همواره به

عنوان کسی که هلی کوپتر و مفهوم پرواز عمودی را ابداع کرد، شناخته می شود.



مسلسل

 

مسلسل از اختراعات لئوناردو داوینچی بود

مسلسل طراحی شده لئوناردو که شامل 33 لوله بوده، هیچ شباهتی به مسلسل های کنونی ندارد. گلوله ها از عقب آتش زده می شوند و از درون 11 لوله در سه ردیف شلیک می شوند. این

ماشین هم هیچ گاه ساخته نشد اما توانست مفهوم مسلسل را به دیگران نشان بدهد. اولین نمونه از مسلسل ها که با الهام از ماشین لئوناردو ساخته شدند در قرن نوزدهم مورد استفاده قرار

گرفتند.



گاری خودرو

این یک جورهایی اولین خودرویی است که بشر طراحی کرده اما هیچ گاه هیچ کس تا دهه 90 قرن گذشته نتوانست بفهمد که این گاری چگونه کار می کند! در این زمان پروفسور کارلو

پدرتی فهمید که این گاری مستقیما به وسیله فنرها حرکت نمی کند اما از طریق مکانیسم دیگری با فنرها کنترل می شود. از روی طراحی های داوینچی می شود فهمید که این گاری فقط

می توانسته به سمت راست بپیچد.
 

 

تانک اختراع لئوناردو داوینچی

تانک به معنای امروزی اولین بار در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفت اما مفهوم آن اولین بار توسط داوینچی 500 سال زودتر به دیگران معرفی شد. تانک یا خودروی زرهی

لئوناردو می توانسته چندین سلاح و توپ را حمل کند و توسط نفری که داخلش بوده، رانده شود، البته این طراحی یک نقص بزرگ دارد و آن این است که این تانک قادر به حرکت نیست و

بیشتر مورخان می گویند طراحی داوینچی مشکل داشته است اما عده ای معتقدند که داوینچی خودش از عمد این ماشین را ناقص طراحی کرده بود تا کسی نتواند آن را بسازد و این گونه

توانست طراح تانک را هم تبدیل به یک راز کند.

 

آموزشگاه هنری رادین تبریز

ارائه مدرک بین المللی طراحی - نقاشی - مجسمه سازی- گرافیک - مربیگری - مدیریت 

با مجوز رسمی از سازمان فنی و حرفه ای کشور 



نظرات



برای ارسال دیدگاه باید وارد حساب کاربری خود شوید.
برای ورود به حساب کاربری خود اینجا کلیک نمایید.